تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
چه می خواهی برای چه؟ راحت زندگی ات را بکن!بچه یعنی دردسر،بچه یعنی مخارج بالا،یعنی تمام شدن روزهای خوشی،عجله نکنید،معنی دیگری هم دارد
چه می خواهی برای چه؟ راحت زندگی ات را بکن!بچه یعنی دردسر،بچه یعنی مخارج بالا،یعنی تمام شدن روزهای خوشی،عجله نکنید،معنی دیگری هم دارد.
زمان بچه دار شدن پیرامون داشتن فرزند کمتر یا بیشتر، سالهاست که بحث و گفتگو بسیار است. بزرگترهای ما اینطور می گویند که روزگاری که جامعه در شرایطی قرار گرفته بود که وقوع جنگ تحمیلی بر همه ابعاد زندگی اثر گذاشته بود، سخن از کاهش نسل در میان بود و تبلیغات شدیدی پیرامون فرزندآوری صورت گرفت و به این ترتیب متولدین نیمه ابتدایی دهه 60، جمعیت زیادی شدند و این موضوع با نگاهی به سال برگزاری کنکور سراسری برای این نسل، قابل تصدیق است. زمانی که متقاضیان ورود به دانشگاه در هر رشته به بالای یک میلیون نفر رسیده بودند.
بعد از گذشت آن روزها، اوضاع به گونه دیگری تغییر یافت. به این صورت که تبلیغات و فرهنگ سازی ها به این سمت حرکت کرد که فرزند کمتر بهتر است. این فرهنگ به طور تدریجی در اذهان شکل گرفت تا به اوضاع فعلی برسیم. روزگار کنونی که سن ازدواج بالا رفته است و آن دسته از افرادی که ازدواج کنند بیشتر به تک فرزندی گرایش دارند. آن هم تک فرزندانی که پدر و مادر جوانی ندارند.
تحقیقات و آمارهای صورت گرفته در این رابطه اینطور نشان می دهند که اگر روند رشد جمعیت به صورت فعلی باشد، در آینده با جامعه ای پیر مواجه خواهیم بود که رشد جمعیت آن به صفر می رسد. این مساله هم به عنوان یک معضل مهم اجتماعی مطرح شده و موجب شده تا اقداماتی شتاب زده در این رابطه صورت گیرد.
مثلا بیلبوردهایی که اخیرا در برخی از نقاط شهر دیده می شد و نمایش دهنده این جمله بود که :" فرزند بیشتر، زندگی شادتر."....عبارتی که انتقادات گسترده ای را به دنبال داشت.
اما نکته قابل توجه این است که شعار "فرزند کمتر،زندگی بهتر" هم شعار درستی نبود. در واقع هر تفکری که بدون برنامه ریزی و آینده نگری ترویج داده شود، تاثیرات مناسب و به جایی به دنبال نخواهد داشت. آن روزی که این شعار مطرح شد و تبلیغات زیادی در مورد آن صورت گرفت، می بایست درباره عواقب آن عمیق تر فکر می شد. امروز هم که به دلایل مختلفی، با کاهش رشد جمعیت مواجه هستیم، طرح و ارائه چنین شعارهایی ممکن است موفق نباشد و حتی تاثیر منفی بر افراد داشته باشد. همانطور که بسیاری از جوانان در انتقادهای خود اینطور بیان کرده بودند که شرایط لازم برای ازدواج کردن را هم ندارند، چه رسد به اینکه بخواهند به داشتن فرزندی فکر کنند.
بهتر است به گونه ای دیگر به این موضوع نگاه کنیم و بدانیم که داشتن فرزند کمتر و بیشتر، قرار نیست موجب شادی ویا عدم شادی ما باشد. آنچه مهم است نحوه نگاه ما به زندگی و باورهای ماست. باورهایی که موجب می شود تا در تمامی مراحل از زندگی لذت ببریم و زیبائیهای آنرا بیشتر ببینیم
هرچند که این گفته جوانان درست و به حق است اما بخش بزرگی از مشکلات را می توان با توسل به راهکارهای درست و منطقی مرتفع کرد. بارها و بارها در رابطه با این موضوع سخن گفته ایم که نحوه نگرش جوانان امروز و توقعاتشان از زندگی، مانع بزرگی برای شانه خال کردن آنها از ازدواج است.
رشد تفکرات مادی گرایانه و اصالت پول و ثروت در کنار فرهنگ مصرفی، موجب شده تا روحیه ای در جوانان ما به وجود بیاید که بهره مندی هر چه بیشتر از مال و ثروت، برای آنها ارزش محسوب شود. در حالیکه در گذشته این موارد وجود نداشت و روحیه قناعت ورزی به عنوان اصلی مهم در زندگی محسوب می شد. این موضوع قابل قبول است که مسئله ای به نام شغل و هزینه های بالای زندگی، در جامعه ما مشکلات زیادی را به وجود آورده است اما می توان همین وضعیت را به گونه ای مدیریت کرد که بتوان از یک زندگی ساده و همراه با آرامش و رضایت خاطر، بهرمند شد. مسلما دختران و پسران جوانی که از ابتدای زندگی به دنبال داشتن خانه، ماشین و شغلی با درآمد خوب هستند، نداشتن هر یک از این موارد را به عنوان دلیلی برای ازدواج نکردن مطرح می کنند. در حالیکه اغلب والدین ما نیز در ابتدای زندگی مشترک خویش، از این امکانات برخوردار نبودند و با حداقل ها شروع می کردند و در طی زندگی به طور تدریجی به خریدن خانه و ارتقای شغلی می رسیدند.
به نظر می رسد که جوانان امروز ما باورهای درست و شایسته ای نسبت به زندگی ندارند. وقتی همه چیز برای یک انسان در مادیات و داشتن بهترین ماشین، گوشی تلفن همراه و البسه های مارک دار باشد، جایی برای این تفکر باقی نمی ماند که با ازدواج کردن می توان ایمان و عفت خویش را در امان داشت و یا باور به این موضوع که وقتی فرزندی به دنیا می آید، زمینه ای برای گشایش رزق و روزی برای والدین خود به دنبال دارد و موجب برکت برای آن خانواده می شود.
این ها مسائلی است که برای جوانان امروز به صورت افکاری نخ نما و پوسیده درآمده است و نمی توانند آنها را باور داشته باشند که اگر باور داشتند، به گونه ای دیگر زندگی می کردند.
وقتی به گذشته نیم نگاهی می اندازیم متوجه می شویم که خانواده های آن زمان، فرزندان بیشتری داشتند و اتفاقا روحیه ای بهتر و شادتر هم داشتند. در زندگی های فعلی، اغلب خانواده ها یک فرزند دارند و برای فراهم کردن بهترین امکانات برای آن فرزند، تلاش شبانه روزی می کنند اما در نهایت نه آن فرزند و نه پدر و مادرش، احساس رضایت قلبی و شادمانی واقعی ندارند. بنابراین بهتر است به گونه ای دیگر به این موضوع نگاه کنیم و بدانیم که داشتن فرزند کمتر و بیشتر، قرار نیست موجب شادی ویا عدم شادی ما باشد. آنچه مهم است نحوه نگاه ما به زندگی و باورهای ماست. باورهایی که موجب می شود تا در تمامی مراحل از زندگی لذت ببریم و زیبائیهای آنرا بیشتر ببینیم. منبع:تبیان